- اقرار و اعتراف نخل های خرما به نبوت پیغمبر (ص) و امامت امیرالمؤمنین (ع)
- امام صادق (ع) فرمودند: روزی جدم رسول خدا (ص)، دست پدرم امیرالمؤمنین را گرفت و به باغ های خرمای پشت مدینه رفتند؛ جلوی یکی از باغ ها ایستادند؛ یکی از نخل ها به کناری خود گفت: یا اخت، هذا آدم و شیث آمدند؛ درخت دوم گفت: هذا ابراهیم و اسماعیل آمدند؛ سومی گفت: موسی و هارون هستند؛ بعدی گفت: داوود و سلیمان هستند؛ بعدی گفت: ذکریا و یحیی هستند؛ دیگری: عیسی و شمعون هستند؛ دیگری گفت: نه خواهرم، محمد (ص) و وصی اوست؛ بعد این پیام را به همه درختان رساندند.
- پیغمبر (ص) فرمودند: یا امیرالمؤمنین، پدر و مادرم فدای تو، این صدا ها و فریاد نخل های خرما، کرامت و فضیلتی است که خدا برای ما بیان کرده است.
- این نخل ها و خرما ها را صیحانی می نامند، صیحانی یعنی فریاد بلند زدن؛ خوردن این خرما، محبت و ولایت را ادامه دار می کند.
- در حدیث معراج، پیغمبر (ص) از خدا سوال می کند، اوصیای من چه کسانی هستند؟ خدا می فرماید: اسامی آنها روی ساقه های عرش نوشته شده است، اول آنها علی ابن ابیطالب (ع) و آخر آنها مهدی هذا لأمة است.
- ولی خدا کیست؟ کسی که هیچ چیز نمیتواند او را از خدا جدا کند؛ هرگز هیچ درد و بلایی نمی تواند او را از خدا جدا کند.
- اینکه خدا میفرماید: نحن اقرب من حبل الورید، خدا به فرعون و شداد، مؤمن و کافر، اسب و گاو و ... هم نزدیک است، این که مایه کمال نیست، کمال این است که ما با او باشیم؛ با اعمال خوب خود به او نزدیک می شویم و با گناه از او دور می شویم.
- اشعاری سوزناک از بیان حضرت زهرا (س)