- مسیر احسن ها و بهترین ها، انتخاب انسان است. احسن باید احسن را انتخاب کند؛ اگر احسن، حسن را با اختیار انتخاب کند، این در حال تنزل است.
...
- پس نماز احسن، دعای احسن، دوست و رفیق احسن، این احسن ها باید در تمام شئونات زندگی باشند. متاسفانه در جنس زنان، در همین قضیه سوء استفاده می شود، در انتخاب مبلمان و غیره.
- احسن ها باید عقلایی و شرعی باشند و جلوی افراط و تفریط را بگیریم.
- افضل اعمال، این است که در حالی بمیری که ذکر و یاد خدا بر لبت باشد، البته ذکر نباید لق لق زبان باشد؛ اما همین تکرار اذکار برای انسان ملکه می شود.
- سه نکته مهم در نماز:
- اهدانا الصراط المستقیم
- صراط الذین انعمت علیهم
- غیر المغضوب علیهم و الضالین
- به خود نماز قسم، اوج نماز همین چند جمله است؛ حتی همین ایاک نعبد و ایاک نستعین در همین جمله است.
- به خدا قسم، سعودی ها و داعشی ها همین چند جمله را نفهمیدند؛ کسی با غیر اهل بیت (ع) به قرآن ورود کند، گمراه می شود.
- پیغمبر (ص) کراراً و مراراً فرمودند: صراط مستقیم، علی (ع) و بچه های علی (ع) هستند؛ ضالین، نصارا و مغضوبین، یهودیان هستند.
- بیداری سحر برای همه شیرین نیست، این مبارزه با خواب و نفس می خواهد؛ بالاخره سعی شود این اعمال را داشته باشيد ( نماز شب ) .
- چرا این خواب سحر و صبح آن قدر شیرین است؟ چون وسوسه شیطان است.
- احسن اعمال، این است که این دارو را به زور به خوردش بدهی.
- پیغمبر (ص) را هم اگر خدا به دادش نرسد، اهل افراط و تفریط می شود؛ داستان انفاق پیراهن، نماز شب طولانی و نزول سوره طه.
- خدا مدرس را رحمت کند؛ گاهی از این کارها می کرد و بدون عبا و گاهی بدون قبا به منزل می آمد. ما خاک قبر او را می بوسیم، اما...
- بعضی از این مداحی ها سر از حرام در می آورد؛ حسین حسین می گویند و نماز صبح قضا می شود.
- بعضی بزرگان و عرفا، چپق و سیگار می کشیدند، عمل اون ها اشتباه بوده است. عزیز من، تو نباید خودت را با اون ها وفق بدهی. صراط مستقیم تو علی (ع) است؛ در منزل علی (ع) چپق و سیگار که نبوده است. انسان نباید کار بزرگان را ملاک قرار بدهد، باید توضیح بخواهد تا دچار افراط و تفریط نشود.
- افضل جهاد، جهاد با نفس است. گرفتن نفس از لذات دنیا کار آسانی نیست؛ تا بخواهی رامش کنی، خیلی کار دارد.
- این روایت از امام حسین (ع) خیلی مهم است؛ از حضرت سوال شد، حالتون چطور است؟ حضرت فرمودند: در حالی هستم که بالای سرم خدایی دارم؛ در مقابلم آتش است؛ حسابگر قیامت به من خیره شده است؛ خیلی چیز ها دوست دارم که به آن ها نمی رسم و از خیلی چیزها بدم می آید که نمی توانم دفعش کنم.
- داستان پیرمرد همسایه آقا و عروس بی حجابش