مناجات شعبانیه و شجره طوبی

خلاصه سخنرانی
  • مناجات شعبانیه و شجره طوبی.
  • نکات مهم توحیدی
  • ماه شعبان، ماه حمله شیاطین به عباد الله.
  • اگر می خواهیم به دام ابلیس نیفتیم، باید از مقام مخلوقیت به مقام عبودیت برسیم.
  • چگونه در زمره مخلصین قرار بگیریم؟
  • گاهی درود و گاهی مرگ برایمان حجاب می شود.
  • سیری در آیه شهدالله و ملک.
  • توحید خالص در یک شعر فردوسی.
  • چگونه به توحید افعالی و توحید صفاتی برسیم؟
  • مناجات های ائمه (ع)، هر کدام کلید و بابی برای رسیدن به توحید، عرفان و اخلاق است.
  • نماز پر فضیلت تطوع چیست؟
  • تلاوت دعای یستشیر و عشرات استحباب دارد.
  • فضیلت مهم اصلاح ذات البین.
  • گاهی اعتبار اجتماعی و سرمایه های مادی و معنوی، وسیله قرب خدا و گاهی الهاكم التكاثر می شود.
  • خدای موریس مترلینگ ...
  • در خلوتهایمان به داده های خدا فکر کنیم ...
متن کامل

با محمد و آل محمد محشور شوید صلوات ختم بفرمایید.
« *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*»
 بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله رب العالمین، الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابالقاسم مصطفی محمد
و السلام علی ابن ابیطالب و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.
خداوند تبارک و تعالی قلوب همه ی ما را به نور امامت و ولایت منور و نورانی بگرداند اجماعا صلوات را غرا ختم بفرمائید.
« *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*»
خب در هفته ی گذشته فراز اول روایت شجره ی طوبی و شجره ی زقوم را قرائت کردیم و به اندازه ی فهم و درک و ادراکمان از آن روایت پرده برداشتیم و عرض کردیم که ماه شعبان ماه حمله و تهاجم ابلیس و جندش و شیاطین به عبادالله است
اگر چه این دشمن قسم خورده و  ضربه خورده در تمام حالات و آنات در کمین عبادالله نشسته است و زمان و مکان نمی شناسد، فقیر و غنی نمی‌شناسد، عالم و جاهل نمی‌شناسد، زرنگ و کودن و زیرک نمی‌شناسد او فقط می ببیند که این مخلوق خدا در مقام بندگی هست یا نه؟ او با بندگان کار دارد، آن مخلوقاتی که در  مسیر دین نیستند، در مسیر خدا نیستند و در مسیر  توحید نیستند آنها به قول آقای دانش در مسیر او هستند و رفیق او هستند و با آنها کاری ندارد.
علناً اعلان کرده « *فَبعزَّتک لاُغوینهم اَجمعین اِلاَّ عبادک منهم المُخلَصین*»  مگر بندگان مخلَصت را، آنهایی که از نفس عبور کردند، آنهایی که نفسشان نفس مطمئنه و قدسیه شده است یعنی زلال و شفاف شده و دیگر حجابی بین آنها و خدا باقی نمانده است.
 حجاب ها زیاد است حجاب هایی که از باب آموزش و رزمایش است ، در حقیقت بیش از صد هزار حجاب بین انسان و رسیدن به مقام توحید و مقام کمال انقطاع فاصله است که  صدهزار حجاب از ظلمت و صدهزار حجاب از نور است،
این حجاب ها خیلی هست یعنی اگر بخواهیم آنها را بشماریم نه تنها شهوت، نه تنها پول ، نه تنها مقام، نه تنها زن، نه تنها فرزند، نه تنها خانه، نه تنها مغازه و مسکن بلکه گاهی همین عبادت های ما، همین دانش ما ،همین اذکار ما ، همین دلخوشی های ما، همین عناوین ما، آوازه ی ما ، تعریف های مردم ، تمجیدهای مردم ، مذمت های مردم و بدگویی های مردم، اینها همه  برای ما حجاب می‌شود.
وقتی من برای مدح مردم فرق کنم، ذم مردم من را عوض کند و  در مسیر بندگی دلسرد کند پس آن مدح و ذم برای من حجاب می‌شود.
گاهی درود حجاب است و گاهی مرگ، گاهی حاج آقا آدم خوبی است حجاب می‌شود و گاهی حاج آقا آدم بدی است، اینها همه جزء حجب است وقتی که این حجاب ها بوسیله ی جهاد و نبرد در میدان جنگ ، جهاد لشکر عقل و نبرد قوای شیطان و قوای رحمان پاره شد و انسان واقعا از این همه حجاب ها عبور کرد آنوقت است که دیگر دشمن علناً اقرار و اعتراف می‌کند، آقا  شما می‌بینی شیطان بزرگ آمریکا لعنت الله اجمعین اعتراف کردن که تحریم های حداکثری نسبت به ایران و جاهای دیگر با شکست رو به رو شده است این را هم خودشان و هم سیاستمدارانشان گفتند، مقام معظم رهبری هم امروز فرمود و این یک چیز ملموسی است.
خب اینجا هم همان است همانطوری که عرض کردیم اگر می‌خواهیم از این فشارها و وسوسه های ابلیسی و شیطانی رها بشویم، نجات پیدا کنیم و به سفینه النجاة برسیم باید در زمره ی مخلصین قرار بگیریم. خب حالا چطور در زمره ی مخلصین قرار بگیریم؟ وقتی که ما بدانیم مؤثر در عالم خداست، چرا به ما داد زدند و فریاد زدند که بعد از هر نمازتان مقید باشید  سوره ی حمد را بخوانید و بعد از آن آیة الکرسی را بخوانید، بعد از آیة الکرسی آیه ی شهد الله سوره ی آل عمران را بخوانید و بعد از آن آیه بیست و شش (قل اللهم مالک الملک) را بخوانید؟ آخه این ها چیست؟ برای چیست؟ آنقدر ثواب برای این آیات بیان شده است! خدا می داند عرض کردیم که فرمود خدا هفتاد نظر می‌کند و با هر نظرش هفتاد بلکه بیشتر عنایت خاصه می‌کند به بنده ای که به محتوای اینها توجه کند ، این آیه و آیه بعد کلید است خدا شاهده این ها راه رسیدن به این مقام مخلصین است خیلی چیزها هست منجمله همین آیه ی « *شهد الله أَنَّه لا اله إِلَّا هو*» هیچ معبودی،  هیچ خالقی ، هیچ رازقی، هیچ معزی، هیچ مذلی، هیچ محیی، هیچ ممیتی ، هیچ حامدی و هیچ چیزی جز او نیست، اشتباه نگیریم. « *والملائکةو أُولو العلم*» خود خدا شهادت میدهد  میگوید که من یکی هستم و  ملائکه اش هم شهادت می‌دهند و "اولو العلم" صاحبان معرفت و علم این شهادت و گواهی را میدهند که خداوند واقعا تک است و تنهاست،  « *قائما بالقسط*»  به عدالت قضاوت می‌کند، به کرسی عدالت نشسته، به عرش عدالت نشسته ، جای عدالت نشسته و به هیچکس ظلم نمی‌کند.
خب دیگر چی؟ « *لا اله الَّا هو العزیز الحکیم*»او خدای شکست ناپذیریست که همه ی  کارهایش هم بر اساس حکمت است، خب اگر این آیه در نفس انسان متمرکز بشود و جا بیفتد او را به مرحله ی عین الیقین می رساند یعنی از علم الیقین و حق الیقین عبور می دهد و به عین الیقین می رساند.
ببینید بارها در جلساتمان عرض کردیم یکی از بزرگان بعد از مرگ فردوسی، فردوسی را در خواب دید گفت: خدا با تو چه کرد؟ گفت: خدا من را به یک شعرم بخشید، خب این فردوسی شعرای خوبی درباره اهل البیت و  ائمه گفته است، حالا این که از خیلی از سلاطین تعریف و تمجید کرده و البته مذمت هم کرده است کاری ندارم،او بیش از شصت هزار شعر گفته است در قالب "شاهنامه"، تازه این که در دست ما است  حجم نامه ی سلطان محمود غزنوی اش اصلا الان معلوم نیست و بعضی از اشعار که به فردوسی نسبت دادند الان داخلش نیست پس بنابراین ما اختلاف نسخه داریم.
آقای فردوسی شصت هزار شعر گفته و ولایی هم بوده است اما آنها نجاتش نداد بلکه پشیمان هم شده بود، ایشان اواخر عمر  اظهار ندامت کرده که چرا عمرم را صرف شصت هزار اشعار شاهنامه کردم کاش در مسیری دیگری مصرف می کردم، اظهار ندامت کرد که ضایع شدم، تباه شدم، حالا چه شد؟ چیزی جز حسرت برای من باقی نماند، اشتباه کردم ای کاش این شصت هزار را در فضائل اهل البیت می‌گفتم، ای کاش در تعریف و تمجید انبیاء می‌گفتم نه سلاطین و پادشاهان.
 خدا وکیلی بعد آنوقت چه میشد؟!
حالاعرضم این است، شیخ ابوالقاسم گرگانی یا کرکانی که حالا اختلاف در تلفظش هست گفت که گفتم خدا با تو چه کرد؟ گفت: خدا من را به یک شعر بخشید؛
*جهان را بلندی و پستی تویی***
*ندانم چه ای، هر چه هستی تویی*
این توحید خالص است
ندانم چه ای؟ یعنی من ماهیت و ذات تو را نمی‌دانم که چی هستی ، آن خدایی هم که ما بدانیم ذاتش چیست خدا نیست.
به قول موریس میتینگ می‌گوید من خدایی را قبول دارم که ذاتش برای من قابل درک نباشد چون تا ذات قابل درک شد محدود می‌شود و محدود که شد مخلوق می‌شود و مخلوق که شد محتاج می‌شود و محتاج که شد ضعیف می شود و ضعیف که شد  فانی می شود در صورتی که او هوالباقی، هوالوارث، هوالقدیر و هوالعزیز است.
خب این باید ما را به این مقام برساند که هر چه هست اوست.
« *قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممّن تشاء و تعزّ من تشاء و تذّل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شیء قدیر، تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل و تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی و ترزق من تشاء بغیر حسابٍ*»
ثروتها دست اوست پولها،سکه ها و دلارها دست اوست والله  سرنخش دست خداست ولو حالا در  بانکهای آمریکا، اسرائیل و انگلیس هم باشد. ولی اگر برای ما سرنخ جا نیفتاد آنوقت فراز و نشیب اقتصادی ما را غمناک می‌کند، اگر سرنخ « *تعز من تشاء تذل من تشاء*» به دستمان نیآمد آنوقت از اقبال و ادبار مردم خوشحال و ناراحت می شویم، اگر اقبال شد خوشحال می شویم و اگر ادبار شد ناراحت می شویم،اگر بازار داغ شد خوشال می شویم و اگر کسل و سست شد ناراحت می شویم حالا هر کسی در صنف خودش ،این کمال انقطاع اینجا می آید حالا در رابطه با این خیلی صحبتها هست که نمی‌شود من همه را عرض کنم.
عرض کردیم که اگر ما می‌خواهیم که به دام این ابلیس نیفتیم و این جند شیطان در ما اثر نکند و ما در اینجا پیروز بشویم باید اولاً در زمره ی عبادالله قرار بگیریم.
یعنی از مقام مخلوقیت برویم و عبور کنیم و به مقام عبودیت برسیم و از مقام عبودیت به مقام توحید عبادی، توحید افعالی و توحید صفاتی برسیم،وقتی که به این مقام رسیدیم آنوقت خود شیطان هم می گوید « *فبعزتک الاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلَصین*» بعد به مقام شاکرین برسیم و بعد به مقام ذاکرین برسیم و همینطور می آید تا مقام متوکلین؛ یعنی کسی که دیگر وکیل مدافع اش خداست و  به مقام متوکلین رسیده است « *توکلت علی الله حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر*»اینها باید انسان را به توحید افعالی و صفاتی برساند والا انسان هزار بار اینها را بخواند « *حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر*» قشنگ هم زیر آواز بزند و یک عده هم جمع بشوند و گریه کنند و بگویند عجب لحن زیبایی داشت! ولی اگر توحید تو را قوی نکرد تو را به جایی نمی رساند، « *حسبناالله و نعم الوکیل، هوالرزاق، من یتوکل علی الله فهو حسبه، یرزقه من حیث لا یحتسب*»اینها همه پیام دارد. خب اگر می‌خواهیم در این ماه شعبان خداوکیلی این جند ابلیس و شیطان
در ما اثر نکند باید از در شکر وارد بشویم، از در توکل وارد بشویم،از در اخلاص وارد بشویم،از در توبه وارد بشویم و از در اذکار و مناجات ها وارد بشویم.
این مناجات های ائمه هر کدامش به خدای لا شریک له یک بابی برای ورود به عالم عرفان ، عالم اخلاق، عالم توحید، عالم توکل و مسائل دیگر است. خدا شاهده در باز است و کلید هم دست ما است ولی ما پشت در ماندیم و حاضر نیستیم کلید را بیندازیم و این قفل ها را باز کنیم.
از امیرالمومنین سوال می کنند که: آقا قفل های آسمانها چیست؟ گفت: شرک.
گفت کلیدش چیست؟ گفت: لا اله الا الله و صلوات بر آل محمد.
هفته ی گذشته عرض کردیم در قرآن نود و یک بار واژه شیطان و شیاطین آمده است و بیش از هشتاد بار هم خدا ما را از شرش برحذر داشته است.  حضرت هم با تعبیر ابلیس، هم با تعبیر شیطان در شجره ی طوبی و زقوم او را برای ما بیان کرد
قسمت اولش را هفته گذشته خواندیم و این توضیحات هم تکمیل بحث هفته گذشته است
اما حالا شجره طوبی چیست؟  چه کسانی به آن چنگ زدند؟ متمسکین و اویختگان به شجره ی طوبی را شناسایی می‌کند و بعدش هم می آید اویختگان به شجره ی زقوم را شناسایی می‌کند.
بعد حضرت فرمود: « *فمن تطوع لله بصلاة فی هذا الیوم فقد تعلق منه بِغُصن و من صام هذا الیوم فقد تعلق منه بِغُصن*»
هر کسی دو رکعت نماز مستحبی  قربة الی الله بخواند در زمره ی کسانی است که خودش را به درخت طوبی بهشتی نزدیک کرده است.
عرض کردیم ما یک مستحبات ، یک فرائض و یک واجبات داریم که اینها با همدیگر فرق می‌کنند نمازهای واجب خب معلوم است ، نمازهای  فریضه برادر واجب است که انسان می آید بر خودش عهد و نذر می‌کند. اولی وجوبش از خدا آمده اما دومی را خدا واجب نکرده است مثلا  خواندن نماز شب و خواندن شبی یک جزء قرآن را بر ما واجب نکرده است ولی گفته اگر حاجتم برآورده شد من هر شب یک جزء قرآن میخوانم،خودم برخودم واجب کردم. خدا می گوید اگه این کار را کردی باید ادای تکلیف کنی و یا انسان  چیزای دیگری ر برای خودش واجب کند.
 اما مستحبات چیست؟ نماز شب، نوافل یومیه، نمازهای شبهای ماه شعبان ،رجب و رمضان اینها همان مستحبات است که دلیل خاص دارد مثلا فلان شب ماه رمضان صد رکعت نماز دارد ، فلان شب سی رکعت نماز با این کیفیت دارد اینها می شود مستحبات.
اما تطوع چیه؟  تطوع قیدی ندارد، زمان ندارد و مکان هم ندارد، مثلا الان بلند بشوی بگویی خدایا دلم برایت تنگ شده میخواهم دو رکعت نماز برایت بخوانم و به سجده بروم و در سجده ده بیست بار بگویم رب رب رب رب رب، خدا می گوید: لبیک؛
ببینید ملائکه ی من! ما این نماز را بر او واجب نکردیم او دلش برایم تنگ شد و الان هم به سجده رفته و در سجده دارد مرا  صدا می‌زند خب جوابش را میدهیم، دلش برای ما تنگ شده ده بند جوشن،فلان مناجات،دعای یستشیر و عشرات را می خواند که اینها اتفاقا استحباب دارد . ولی اگر گهگاهی جنابعالی یا من الان واجب نبوده که امشب بیاییم یک حدیث کساء بخوانیم ولی میخواهیم حدیث کساء بخوانیم، یک زیارت عاشورا بخوانیم، دعای علقمه بخوانیم، مناجات خمسه عشر بخوانیم اینها می‌شود تطوع.
آنوقت خیلی از امثال اینها ما را به خدا نزدیک می‌کند ها!
« *فمن تطوع فی الله وبالصلاة فی هذا الیوم*» هر کسی در این ماه شعبان، اول شعبان و دیگرش روزه مستحبی بگیرد یقینا ( در ادبیات عرب این فقد، قد یعنی تحقیق، پس یقینا) به آن شاخه های شجره ی طوبی چنگ زده است « *و من عفا عن مظلمة، فقد تعلق منه بغصن*» و هر کسی اگر  واقعا به گردن دیگران یک حقی دارد، مظلمه ی او به گردن افراد است و یا او به گردن مردم دارد خب حالا مردم به گردن من دارند خب معلوم است بالاخره من باید مردم را از خودم راضی کنم و طلب مغفرت و آمرزش کنم و یک چیزایی به مردم و صاحبان حق و حقوقم هدیه کنم و اگر من به گردن مردم دارم بگویم خدایا در این ماه شعبان بخشیدم و عفو کردم، خدایا از اول تکلیفم، قبل از تکلیفم ، زمانی که حالا من خوب و بد را نمی فهمیدم و زمانی که ممیز شدم تا به امروز اگر کسی حتی عامدا در حق من جفا کرده است خدایا من او را بخشیدم حالا حق من را خورده، ظلم به من کرده و کار برایش کردم حق من را نداد خدایا او را  بخشیدم و نجاتش دادم پس تو هم من را  نجات بده.
پس اگر کسی مظلمه ای را که از کسی طلب دارد عفو کند « *فقد تعلق منه بغصن*» به شجره ی طوبی چنگ زده است، یک شجره ی چند سطری!
« *و من اصلح بین المرء و زوجه*»
 کسی که بین زن و شوهری دعوا ، نزاع و یا اختلاف باشد بیاید قصد قربت کند و اینها را آشتی بدهد.
چرا حضرت فرمود: اگر کسی اصلاح ذات البین کند از یکسال نماز و روزه ی مستحبی افضل است. این چیست ؟این کسی که می آید بین زن و شوهری، بین پدر و فرزندی، بین قریب و قریبه ای ، بین همسایه ای، اجنبی ای و دیگری را اصلاح کند نه تنها زن و شوهر بلکه همه را بیان کرده است « *و من اصلح بین آلمرء وزوجه، او الواد وولده او القریب و قریبه او الجار و جاره او الاجنبی او الاجنبیه فقد تعلق منه بغصن*»
بین دوتا برادر دعوا و نزاعی هست و تو هم مطلع شدی و تو را هم قبول دارند و حرفت میخرند اگر یقین داری نه گوششان بدهکار نیست که هیچ تکلیفی نداری، اما اگر آبرویی داری ، احترامی داری بیا از این آبرو و احترامت استفاده کن سرمایه ای است خدا شاهده گاهی محبوبیت های اجتماعی سرمایه است چرا شما در زیارت امین الله از قول حضرت سجاد می‌خوانید که خدایا میخواهم « *محبوبة فی ارضک و سمائک*» در زمین و آسمان محبوب باشم نه اینکه محبوب باشم که کیف کنم و بخواهم از ذلت فرار کنم، گاهی انسان میخواهد محبوب باشد که ذلیل نباشد گاهی نه میخواهد از این محبوبیت و اعتبار اجتماعی بعنوان یه کالای تجارتی برای قرب خدا استفاده کند لذا کسانی که در جامعه احترام و اعتبار دارند اگر نسبت به بعضی مسائل بی تفاوت باشند خدا شاهده تکاثر کرده اند. این « *الهاکم التکاثر*» فقط طلا و پول که نیست فقط آنها که پول و ثروت دارند و خمس و زکات نمی دهند و از اموالشان انفاق نمی کنند و اموالشان را پاک نمی کنند نیست بله اینها مصداقش هست شکی هم نیست ،« *الهاکم التکاثر*» گاهی اعتبار اجتماعی، گاهی علم و دانش و گاهی هنر است . هر سرمایه ی مادی و معنوی که انسان بتواند از آن سرمایه برای قرب به خدا و حل مشکلات مردم استفاده کند این خودش سرمایه و نعمتی است اگر استفاده نکرد مصداق « *الهاکم التکاثر*»می شود. مُلا زین العابدین گلپایگانی گریه میکرد گفتند آقا شما که آقای بزرگواری هستی چرا آنقدر ناراحتی؟ گفت می ترسم فردای قیامت خدا به من بگوید مُلا زین العابدین ما به تو محبوبیت اجتماعی داده بودیم بقول امروزی ها مرید و مراد های زیادی به شما داده بودیم چرا برای گره گشایی و حل مشکلات بندگان ما کم استفاده کردی؟ چرا کم استفاده کردی؟!  پس اینطور نیست که فقط ما میگویم « *الذین  یکنزون الذهب والفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم*»  تنها اینها نیست که پول و ثروت جمع کند ،انفاق نکند و در زمان تورم و گرانی بخشش نکند. خدا شاهده بعضی مقامات طلا،  نقره و جواهر است انسان باید از جواهرش برای حل مشکلات بندگان خدا استفاده کند پس اگر کسی آمد اصلاح ذات البین کرد بین زن و شوهر، بین پدر و فرزند، بین همسایه با همسایه، بین غریبه با غریبه و بین اجنبی با اجنبیه « *فقد تعلق من غصن*» به شجره طوبی چنگ زده است.
« *و من خفف عن معسر من دینه اوحط عنه، فقد تعلق منه بغصن*» اگر کسی حالا طلبی دارد بنده خدا نمی‌تواند الآن طلبش را بدهد و قصدش هم خداوکیلی ته کشیدن نیست ندارد، از او طلب داری می‌دانی کلک نمی زند، نمی‌خواد مال تو را بخورد ندارد به او فرصت بدهد و بگوید آقا یک مقدارش را هم بخشیدم « *و اوحط عنه*» اوحط یعنی بخشیدن، بیا این مقدارش را هم به احترام ماه شعبان بخشیدم، به احترام ماه رمضان  بخشیدم،  به احترام این اعیاد بخشیدم.
از آنها که بر می آید خب از این کارها داشته باشند، در این اعیاد اسلامی گاهی ثروتمندها و پولدارها دستشان به جیبشان برود و یک مقدار به یاد نیازمندان باشند، آنوقت اگر طلب دارند بگویند اگر وجدانا نمی توانی ما این مقدار را بخشیدیم بگوییم بخشیدیم که بدآموزی هم نیست این تعلق به غصن است.
 « *و من نظرفی حسابه*» اگر کسی در دفتر طلبکارهایش نگاه کند « *فرای دینا عتیقا قد ایس منه صاحبه*» نگاه کند ببیند که عجب من به فلانی هم بدهکار بودم دیگر دنبالش هم نمی آید، از اینکه ما به او  بدهیم مایوس شده است حالا تحت هر عنوانی، اما اگر نگاه کرد دید بابا آنوقت نمی توانستم الان می توانم پرداخت کنم با اینکه او هم از یادش رفته است و  به من دیگر چیری نمی‌گوید ها!! ولی پرداخت کنم. « *و من نذر فی حسابه فرای دینا*» عتیق و قدیمی است، سوخته طلب است الان دیگر آن بنده ی خدا ناامید شده است
 « *فاداه فقد تعلق منه بغصن*» او یادش رفته است،  ول کرده است اما من بروم دنبالش او را پیدا کنم و بگویم آقا بیا می خواهم پول تو را بدهم، طلب تو را بدهم، « *فقد تعلق منه بغصن*» به یکی از شاخه ها چنگ زده است.
« *ومن کفل یتیما فقد تعلق منه بغصن*» یک خانواده ی بی سرپرست پدرشان را از دست دادند الان صغیر دارد بنده ی خدا درآمدی ندارد بیاید در زندگیش به اندازه ی توانش متکفل یکی دونفر یتیم بشود قربة الی الله . اگر کسی متکفل  یک خانواده ای  بی سرپرست بشود « *فقد تعلق منه بغصن*» شاخه های درخت طوبی را چنگ زده است.
 « *و من کف سفیها عن عرض مومن فقد تعلق منه بغصن*» اگر کسی به آدم سفیه و احمقی که دارد مومنی را اذیت می‌کند بگوید آقا نکن! خجالت بکش! این مرد آبرو دارد، حیثیت دارد او را اذیت نکن، اگر آبروی مومن را حفظ کند و بخرد به شجره ی طوبی چنگ زده است.
« *و من قرا القران اوشیء منه*»  اگر کسی در این ماه شعبان قران بخواند،  یک چیزی از این قرآن حتی یک آیه بخواند  خدا شاهده او به شجره ی طوبی چنگ زده است، یک مقدار با قران بیشتر مانوس بشویم.
 « *و من قعده یذکرالله نعماه و یشکره علیها*» اگر کسی یک مقدار بنشیند بگوید خیلی خوب  بگذار ما یک مقدار فکر کنیم ببینیم خدا چه نعمت هایی به ما داده،  ما قبلا چه بودیم؟  ده سال بیست سال سی سال چهل سال پیش چه بودیم؟ کجا بودیم؟  وضع ما چه بود؟  شئونات ما چه بود و حالا خدا چه به من داده است؟  خانه، مسکن، ماشین، مرکب و داده های خدا را هی به یاد بیاورد عجب! ما این بودیم و حالا این شدیم،به یاد بیاورد و شکر  نعمت های خدا را کند این به  شاخه های شجره ی طوبی چنگ زده است.
« *فبای الاء ربکما تکذبان*» چقدر این سوره ی الرحمن زیباست ،عروس قران است 29 الی 30 بار « *فبای الاء ربکما تکذبان*» آمده است چقدر زیباست، در دعای جوشن صغیر دعای جوشن صغیر 19 بار « *اللهم اجعلنی لنعمائک من الشاکرین ولالائک من الذاکرین*» آمده است یعنی  خدایا من را از کسانی قرار بده که شکر نعمت های تو را بجا آورده باشم و از آن مهربانی هایت را هی به یاد بیاورم  الطاف و عنایاتی که کردی تا از آن گناه مرا نجات دادی آن محبتی که به من کردی و آن  توفیقی که به من دادی که کار خوب کردم، نماز خواندم و ذکر گفتم.( آلاء یعنی مهربانی ها، عنایات و الطاف) من به شما می‌رسم گاهی یک سکه به شما میدهم،  یک مقدار پول میدهم  گاهی نه، چیزی ندادم می گویم آقا ما چاکریم، ما دعاگوی شما هستیم  این می‌شود آلاء . اگر چیزی هم به شما دادم می‌شود نعماء و برعکس. خدا هم آلاء دارد و هم نعماء، الطاف و عنایات دارد. نوزده بار این دعا انسان را متوجه این نعمت های الهی می کند، در دعای عرفه ی امام حسین آنچه که یادم هست بیست و هفت تا آلاء اقلاً  در یک فرازش است « *انت الذی رزقت انت الذی اجملت انت الذی عضدت انت الذی شفیت*» تو شفایم دادی، مریض بودم درمانم کردی، برهنه بودم مرا پوشاندی، گرسنه بودم سیرم کردی،  ذلیل بودم عزیزم کردی،  کم بودم زیادم کردی،
آره ذلیل بودم عزیزم کردی، وحشت داشتم آرامش به من دادی، بیست و هفت تا از داده ها را بیان می کند که انسان متذکر بشود و فراموش نکند.
هر زمان که تنها شدید یکم در این وادی ها بروید که خدایا میخواهم ببینم تا الان چه به من  دادی!؟ از داده ها، ولی متاسفانه بعضیها خلوت می‌کنند فقط می گویند: بده  بده بده بده بده ،دیگر نمی گویند: دادی دادی دادی دادی.
« *خلق الانسان هلوعا اذا مسه الخیرمنوعا اذا مسه الشرجزوعا*» وقتی خیری به او می‌رسد می گوید فقط من هستم و حاضر نیست که خیرش به کسی برسد، وقتی هم خدا یک مقدارکی او را در فشار قرار می دهد آه و داد و جیغش بلند می‌شود
همه "الا المصلین" ولی نمازخوان و آنها که با خدا مرتبط هستند خداشاهده آنها نه هلوع هستند و نه جزوع،شکور هستند خدا کند که خدا ما را از شکورها قرار بدهد نه هلوع ها و جزوع ها.
اکثرا ما گرفتاریم و هلوع و جزوع هستیم حالا متاسفانه یا من وضعم خراب است یا اینکه شریک هم دارم
« *و من قعد یذکر الله و نعماه و یشکره علیها فقد تعلق منه بغصن و من عاد مریضا*» اگر کسی مریضی را عیادت کند، خوشحال کند « *فقد تعلق منه بغصن*» به شاخه های شجره ی طوبی چنگ زده است.
« *و من عزا فی مصابا*» اگر کسی در این ماه یک مصیبتی دیده حالا پدر و مادرش، رفیقش و یا بنده خدایی مرده است برود تلفناً و یا حضوراً بگوید آقا تسلیت عرض میکنم، غم آخرتان باشد، خدا او را بیامرزد او به شجره طوبی چنگ زده است.
« *و من شی فیه الجنازه*» کسی که به تشییع جنازه ای برود این « *فقد تعلق منه بغصن*» یعنی به شجره طوبی چنگ زده است.
بقیه اش دیگر طلبتان.عرضم تمام.
نسئلک و ندعوک  بسمک العظیم الاعظم یا الله یا الله یا الله
یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی
یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن
یا قدیم الاحسان بحق الحسین
خدایا همه ی ما را از آویختگان به شجره ی طوبی قرار بده الهی آمین.
بین ما و بین شجره ی طوبی فاصله نینداز  الهی آمین.
بین ما و بین شجره ی  زقوم سد فولادین تاسیس بفرما الهی آمین.
شیطان را از ما دور بگردان و
ما را هم از شیطان دور بگردان الهی آمین
گاهی شیطان نمی آید متاسفانه ما می رویم.
خدایا اموات این جمع حاضر،حضرت آیت الله دستور و متعلقه ی ایشان، درگذشتگان از این بیت شریف قرین رحمتت بفرما.
اموات این جمع و من عاصی، پدر مادر این جمع و من عاصی همه را قرین رحمتت بفرما الهی آمین.
سال جدید را سال عزت و شرف و سرافرازی  برای مسلمین قرار بده الهی آمین.
به عمر رهبر انقلاب، عزیزان، مراجع و بزرگان بیفزا الهی آمین.
خدایا مریضهایمان را شفا بده الهی آمین.
مشکلات مالی و اقتصادی مردم را برطرف بفرما الهی آمین.
و عجل فی فرج مولانا صاحب عصر و الزمان.

فیلم

دانلود با کیفیت 1080p
حجم فایل: 596/58 مگابایت - نوع فایل: mp4 - مدت زمان: 37:54
دانلود با کیفیت 360p
حجم فایل: 175/46 مگابایت - نوع فایل: mp4 - مدت زمان: 37:54

صوت

دانلود با کیفیت 48kbps
حجم فایل: 13/42 مگابایت - نوع فایل: mp3 - مدت زمان: 38:04
کپی شد.
لینک کوتاه:
جلسات هفتگی
  • مشهد، چهارراه شهدا، خ بهجت، بهجت۷، پلاک ۲/۱۳ (منزل استاد)

    زمان منبر: یک ساعت بعد از اذان مغرب

  • مشهد، میدان شهدا، خ امام خمینی، امام خمینی ۵ (مسجد جواد الائمه علیه السلام)

    روزهای جمعه بعد از دعای ندبه منبر هفتگی استاد (مخصوص برادران) در مسجد برگزار می شود.

    نماز جماعت ظهر، عصر، مغرب و عشاء هر روز به امامت آیت الله جرجانی برگزار می گردد

  • مشهد، خ شهید هاشمی نژاد، هاشمی نژاد ۲۰/۱، شهید شهرستانکی ۱۲، پلاک ۱۰ (منزل شیخ الاسلامی).

    زمان: بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء

  • خیابان بهار، بهار ۱۸، شوش۸، پ۸۱/۲
    یا (امام رضای۳۳، بستان۹، پ۸۱/۲) (منزل آقای دستور)

    زمان: بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء

مطالب مرتبط

راه های ارتباطی

همه می دانیم که اخلاق گم شده روزگار ماست و این سایت برای ارائه سخنان استاد اخلاق و عرفان حاج شیخ منصور (عبدالرحیم) ابراهیمی جرجانی شاهرودی راه اندازی شده است. عرفان ما برگرفته از ادعیه و سخنان معصومین علیهم‌السلام است که در مفاتیح الجنان، چهل حدیث امام خمینی رضوان الله علیه و سایر کتب روایی گنجانده شده است. ولی بدون استاد به جایی نخواهیم رسید.

تمامی حقوق متعلق به پایگاه اطلاع رسانی آیت الله جرجانی شاهرودی می باشد.

حساب کاربری نداری؟ ثبت نام کن

ورود به حساب کاربری